اینجوری میگذره

یه شب البته دم غروبی خونه ما اینجوریه!

شب وپسرم در حال توپ بازی

 

 

توپ بازی تموم شده وتلفن دارن

بمن میخاد بگه چیه مامان دارم میحرفم  لطفا گوش واینسا( البته نمیگه ولی میدونم همینه!)

اینجا هم میگه خوبه اینجوری؟ منم میگم بخند پرهامم

فدای اون خندهات بشم من

حالا میخاد شیرین کاری کنه _قلبم وایساده نکنه بیفتی 

خودشم تشویق میکنه با دست دسی

داره منو دعوام میکنه چرا براش کف نزدم

اینقدر شیطونی کرد تاداشت رو دوچرخه خوابش میبرد

حالا میزنه قدش تا بریم شام

بفرمایید شام پسرم !

بعد شام وشستن دستو و................... وتعویض لباس

دوباره شیطونی وسرک کشیدن

لباسا دوباره عوض

قطره ویتان اورده  تا بخوره

ببخشید پشتم به شماست!

فیلم مورد علاقه اش شروع شده  درحال تماشا فیلم میره لالا!

اومده تو تختش ولالا تا فردا صبح زود اماده برای همه کار

خوابای خوب ببینی پرهامم 

بوس وبغل فشاری


تاریخ : 30 فروردین 1392 - 08:04 | توسط : پرهام ومامانش | بازدید : 1750 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام